مدت زمان زیادی از انتشار بازی New Tales from the Borderlands به دست 2K و Gearbox Software نمیگذره و این بار شاهده یه بازی جدید ماجراجویی در سبک مبتنی بر انتخاب در دنیای محبوب سری Borderlands هستیم، حالا که شما میتونید این عنوان رو بر روی کنسولهای ایکس باکس سری ایکس و اس، ایکس باکس وان، پلی استیشن 5، پلی استیشن 4، نینتندو سوییچ و کامپیوتر تجبره کنید گفتم بد نیست که یه نگاه کلی به این عنوان بندازیم، پس با من در بررسی بازی New Tales from the Borderlands همراه شوید.
عنوان New Tales from the Borderlands قرار بود که جانشین معنوی بازی محبوب Telltale Games باشه، به این صورت که یک بازی جدید ماجراجویی که همون حس و حال ماجراجویی و داستان سرایی سریهای قبل رو به گیمرها ارائه کند. شهر مریدین یک کلان شهر همیشه جنگزده است و بازی یه بار دیگه شما رو در نقش سه بازنده دوست داشتنی اون هم در بدترین روز زندگیتون قرار میدهد. بازی دارای سکانسهای داستانی عمیق و احساسی، مینیگیمها و سکانسهای گشت و گذار آزاد هم خواهد بود و یادتون نره که درست مثل تمام اثار Telltales شما هر انتخابی که کنید، اغلب به روشهای کاملا غیرمنتظرهای بر نحوه روند داستان بازی تأثیر میگذارد و کل جذابیت این نسخه هم به این موضوع است.
این عنوان با کانسپت و همکاری نویسندگی بین استعدادهایی که روی داستانهای اصلی Tales from the Borderlands کار کردهاند تولید شده و تیم تولید هم به طور خلاقانهای توسط استودیوی Gearbox هدایت میشود.
داستان New tales from the borderlands
مثل همیشه با داستان بازی شروع میکنیم، داستان بازی New Tales from the Borderlands بعد از اتفاقات کاملا فراموش شدنی سومین نسخه از بازیهای Borderlands توسط سه شخصیت اصلی روایت میشود اما نگران خط داستانی بازی نباشید چون که برای لذت بردن از بازی هیچ نیازی به دونستن تمام اتفاقات در 3 نسخه قبلی بازی رو نخواهید داشت. متاسفانه، داستان بازی مقدمه چندان خوبی نداره و شخصیتهای داستان خیلی سریع به شما معرفی میشوند و این ایراد تا اواخر اپیزود دوم هم درست نمیشه و این همون مشکلی است که در نسخه قبلی هم میشد احساسش کرد، برای آشنا شدن با شخصیتها و ورود به دل روایت، تقریبا به سه ایپزود وقت نیاز است.
داستان بازی New Tale from the Borderlands به صورت کلی روی سه شخصیت اصلی با نامهای Anu ،Fran و Octavio تمرکز دارد. هر کدوم از این شخصیتها ویژگیهای رفتاری مخصوص به خودشون رو دارن که هر کدوم رو از دیگری متمایز میکند. روند داستان بازی New Tale from the Borderlands به این صورته که هرچی مدت زمان بیشتری از بازی بگذره، قدم به قدم داستان به شخصیتهای بازی عمق بیشتری میده و ارتباط بیشتری بین اونها و شما ایجاد میشه. نکته نه چندان جدید اما جالب داستان این جاست که هرکدوم از شخصیتهای بازی دغدغههای خاص خودشون رو دارن؛ Anu یک دانشمند است که به دنبال جواب برای سوالهای توی ذهنشه، Octavio همش تو فکر دست یافتن به درجات بالاتره و Fran هم شخصیتی افسرده و خشمگین دارد.
نکته مثبت بازی اینجاست که هر چه قدر هم که تو موارد دیگه سازندگان کم کاری کرده باشن حداقل خوشبختانه تو پردازش این کاراکترها هیچ کمکاری نداشتن و شما به خوبی میتونید با هرکدوم از اونها ارتباط برقرار کنید و قویترین نکته این پردازشها، رابطه قوی بین این سه کرکتر بازی است. هرکدوم از اونها به نوبه خودشون روی دیگری تاثیر میگذارند؛ حتی دیالوگهای بازی هم در موازات رابطه اونها با هم تغییر میکند. حس مسئولیتپذیری این افراد نسبت به هم دیگه، مانند حس بین افراد یک خانواده به نمایش گذاشته شده است؛ البته بدون شک بخشی از این حس به دلیل صداگذاران بینظیر بازی هم است، چرا که صداگذاری کرکترهای اصلی بازی به بهترین شکل ممکن انجام شده است.
همونطور که گفتم وقایع داستانی بازی بعد از اتفاقات Borderlands 3 رخ میدهند، جایی که شما بدون هیچ مقدمهای، در دل روایت و اتفاقات بازی رها میشوید. البته که این اتفاق، خیلی هم عجیب و دور از انتظار نبود؛ در هر صورت با یک بازی تماما داستان محور و Interactive Story-Telling طرف هستیم. این نوع بازیها تمام تمرکز خودشون رو روی داستانسرایی و روایت قرار میدهند. پس از قطع همکاری Anu با Atlus، یک شرکت جدید بهنام Tediore به Promethea حمله میکند. این اتفاق باعث میشود که شخصیتهای اصلی با هم متحد شده و علیه این تهدید مبارزه کنند.
استودیو Gearbox برای داستانگویی در عنوان جدید خود، از سیستم QuickTime Events استفاده کرده است و وقایع خیلی سریع اتفاق میافتند. بازی پنج اپیزود دارد که مانند تمام ساختههای تلتیل گیمز، میتونید از تصمیمات بازیکنان دیگر در لحظات حساس مطلع شوید. گیرباکس همانند شرکتهایی چون دونتناد، اینبار بازی خود را کامل عرضه کرده است. تمام ایپزودهای بازی به صورت یکجا به فروش میرسند و شما میتونید از ابتدا تا انتهای عنوان New Tales from the Borderlands رو بدون هیچ گونه وقفهای تجربه کنید.
بدون شک تفاوت زیاد عنوان New Tale from the Borderlands با نسخههای اصلی بازی خیلی راحت حس میشه، هر چند تم و قالب جهان Borderlands هرگز بر پایه جدیت بنا نشده بود، اما سطح لطیفهها و جوکهای درون بازی بعد از گذشت مدتی، نه تنها باعث خنده شما نمیشن بلکه حتی میتونن شما رو عصبانی هم بکنن. عنوان New Tale from the Borderlands پر شده از لطیفهها و لحظات به ظاهر خندهدار که نه تنها به روایت بازی کمکی نمیکنن، بلکه حتی ممکنه باعث انحراف داستان هم بشن. البته اینجا نباید از رباتی به نام LOU13 هم غافل شیم، چرا که این ربات بخش زیادی از شوخیها و لطیفههای بازی رو برای شما میسازه و هرچند برخی از این شوخیها واقعا بامزه هستن، اما همانطور که گفتم به روایت و شخصیتپردازی کاراکترها هیچی اضافه نمیکنند.
با این حال که عنوان New Tale from the Borderlands در سبک متفاوتی از بازیهای اصلی مجموعه دنبال میشود، اما همچنان اون خشونت طنزآمیز سری رو تونسته حفظ کنه. صحنههای اکشن و جنجالی بازی کم نیستن و لحظات پرهیجان زیادی رو شما قراره که تو بازی تجربه کنید. همونطور که از سبک بازی انتظار میرفت، دیالوگهای زیادی برای اون نوشته شده است. جدا از اینها، شما توانایی انتخاب دیالوگ بین گزینههای بسیاری رو خواهید داشت. خوشبختانه استودیو Gearbox مثل سایر بازیهای مشابه، به خوبی روی بخش دیالوگنویسی بازی وقت گذاشته است.
به طور کلی میشه گفت که اگه نخوایم از حق بگذریم، داستانسرایی و روایت بازی شنیدنی و با کیفیته، اما چند ایراد مثل عدم تاثیرگذاری دیالوگها و شوخیهای تقریبا بیمزه، ارزش تکرار بازی رو خیلی پایین آوردن. خلاصه کنم براتون، داستان بازی New Tales from the Borderlands اصلا اون داستانی نیست که بعد از ماهها یا سالها ازش بتونید یاد کنید و تصمیم بگیرید که دوباره اون رو بشنوید.
گیمپلی New tales from the borderlands
استودیوی Gearbox در طراحی تقریبا 90 درصد المانهای گیمپلی خودش از ساختههای قبلی تلتیل الگو گرفته است. در بازیهای اینچنینی، تقریبا گیمپلی نقش مهمی در بازی ایفا نمیکند و همه چیز فدای داستان میشود؛ بازی جدید گیرباکس هم همین روند و در پیش گرفته است. به دلیل شیوه روایی QuickTime Events، اکثر گیمپلی بازی به فشردن چند دکمه در لحظات حساس خلاصه میشود؛ برخی از این دکمهزنیها هنگام صحنههای اکشن، ممکنه که بتونن حس خوبی به شما القا کنن، در حالی که برخی دیگر از آنها اصلا منطقی نیستند.
جدا از چند مینی گیم مختصر و ساده که میشه گفت اونقدرا هم سرگرمکننده نیستن، محیط بازی چیز خاصی برای اکتشاف کردن نداره و پیدا کردن اشیاء مخفی، هیچ تغییری در مسیر داستان ایجاد نمیکند. به عنوان مثال، Life is Strange رو یادتون هست؟ انجام دادن یک کار اضافه در داستان، پیدا کردن یک چیز مخفی و حتی نبستن یه کشوی اتاق هم میتونست مسیرهای جدیدی رو داخل داستان برای ما باز کند. در New Tale From the Borderlands اجباری در انجام دادن هیچ مینی گیمی نیست و اگر به پیشروی در داستان فکر میکنید، بهتر است بیخیالشون بشید.
بازی همچنان از طراحی گرافیکی Cel-Shade استفاده کرده که کاملا با دنیای مجموعه Borderlands تطابق دارد. تقریبا تمام نسخههای این فرنچایز این نوع طراحی گرافیکی رو به نمایش گذاشتهاند و اصلا خیلیها این سری رو با طراحی خاصش به یاد دارن. خوشبختانه موتور گرافیکی Unreal Engine 4 به تیم سازندگان آزادی عمل زیادی رو در دیزاین محیطهای متنوع و پرجزئیات اعطا کرده است. طراحان بازی به خوبی روی زیباسازی محیطها کار کردن و نگاه کردن به گرافیک New Tales from the Borderlands حین تجربه بازی، میتونه برای شما یه تجربه چشم نواز باشد.