بررسی بازی The last of us part II

بررسی بازی The last of us part II

سری دوم بازی The last of us یک بازی طاقت فرسا است و حس خوبی به شخص گیمر القا نمی کند، اما همین دو عامل باعث فوق العاده شدن این بازی می شوند. آخرین بازمانده، قسمت دوم، به هیچ وجه بازی شادی نیست. در طی اجرای 20 ساعت این بازی، متوجه شدم که در اغلب مواقع قصد داشتم تا از بازی خارج شوم، چرا که میزان خشونت بازی غیر قابل تحمل می شد. من نمی خواستم که یک سگ را له کنم، یا اینکه با چاقو به یک زن حمله کنم!! مطمئنا تمایلی به دیدن منفجر شدن سر یک متعصب مذهبی به خاطر هدفگیری مناسبم با شاتگان نداشتم. صحنه های ناراحت کننده ای در بازی وجود دارد که فقط به من یک حس بد منتقل نمی کردند، بلکه باعث می شدند تا از خودم بپرسم چرا این بازی را انجام دادم؟

سری دوم بازی The last of us یک بازی طاقت فرسا است و حس خوبی به شخص گیمر القا نمی کند، اما همین دو عامل باعث فوق العاده شدن این بازی می شوند.

با این حال، خوشحالم که این کار را انجام دادم؛ زیرا آن لحظات تاریک و ناراحت کننده همان چیزی است که The Last of Us Part II را بسیار قدرتمند می کند. این فقط یک بازی در مورد خشونت نیست. این بازی درباره دست و پنجه نرم کردن با خشونت است و به بازیکنان عواقب آن را نشان می دهد.

بررسی بازی The last of us part II
بررسی بازی The last of us part II

داستان بازی The last of us part II

داستان بازی درباره Ellie است که 19 سال سن دارد و در منطقه ی نسبتا امن Wyoming زندگی می کند. او شغل، کار، دوستان و رابطه عاشقانه خودش را دارد و این برای او یک زندگی تقریبا ایده آل است (اگر از گشت های منظم برای از بین بردن زامبی ها چشم پوشی کنیم). اما پس از گذشت چند ساعت از بازی، به دلایلی که نمی خواهم اسپویل کنم (اسپویل کردن: لو دادن داستان) Ellie با نیت انتقام به سیاتل می رود.

نیمه اول بازی لست آف آس قسمت دوم دقیقا همان چیزی است که انتظار می رفت؛ نسخه ی ارتقا داده شده از نسخه ی اول این بازی. یک بازی اکشن، ماجراجویانه و همچنین سوم شخص که هرچیزی که در اطراف شما وجود دارد خطرناک است. بسیاری از ساختمان های سیاتل، پر شده اند از موجودات زامبی مانند. چه آن هایی که کور هستند و با صدا حرکت می کنند و شما را مجبور می کنند تا به آرامی حرکت کنید، و چه آن هایی که به صورت وحشتناکی مثل انسان ها فریاد می زنند و هیچ چیز جلودار آن ها نیست که شما را نکشند. این شهر در یک جنگ قرار دارد، جنگی میان دو جناح مختلف، یک سازمان نظامی که با نام WLF شناخته می شوند و هم چنین یک گروه تندروی مذهبی به نام Seraphins که بر سر ایدئولوژی های خودشان و همچنین منابع مختلف می جنگند. ماموریت Ellie او را دقیقا در وسط این جنگ و آشفتگی قرار می دهد.

شخصیت ها در بازی The last of us part II
شخصیت ها در بازی The last of us part II

بازی The Last of Us Part II شما را به یاد بازی Uncharted 4: A Thief’s End می اندازد؛ هردو بازی نسخه های تقویت شده از نسخه های قبلی خود هستند، هردو بازی از نظر گیم پلی و حرکت کارکترها شباهت های زیادی به هم دارند. اگر چه این دو بازی از لحاظ ساختاری و مکانیکی شباهت های زیادی دارند اما در حسی که به شما منتقل می کنند تفاوت هایی دارند. در بازی Uncharted 4 ما یک فضای دلگرم کننده، امیدوار کننده و بعضا با فضاها و صحنه های عاطفی رو به رو می شویم؛ در نقطه مقابل یعنی در بازی The Last of Us Part II با فضایی تاریک و ظالمانه رو به رو هستیم که به ندرت با صحنه های امیدوارانه و عاطفی روبرو می شویم.

بیشتر وقت شما در پرسه زدن در مناطق پر از دشمن می گذرد و این برخورد ها و درگیری ها بسته به آن که با چه کسی رو به رو می شوید متفاوت هستند. روبرو شدن با زامبی ها لحظاتی پر از استرس است، صداگذری عالی باعث ترسناک تر شدن این موجودات می شوند ولی کشتن موجودات غیر انسانی به من حس گناه القا نمی کرد. اما در مقابل، انسان ها داستان دیگری داشتند. ممکن است به این خاطر باشد که سعی میکردم این بازی را در مخفی ترین و ساکت ترین حالت ممکن پیش ببرم، ولی من هیچ وقت با نحوه ای که Ellie دشمنان خود را از پشت می گرفت و به آنها به آرامی می گفت که ساکت باشند و بعد از آن گلوی آن ها را می برید کنار نیامدم.

در بازی The Last of Us Part II با فضایی تاریک و ظالمانه رو به رو هستیم که به ندرت با صحنه های امیدوارانه و عاطفی روبرو می شویم.

نبردها و لحظات عاطفی بازی The Last of Us

در نبرد ها سنگینی خاصی به چشم می خورد. همه چیز به آرامی و عامدانه رخ می دهد و به شما این فرصت را می دهد تا به آنچه که قصد دارید انجام دهید فکر کنید. شما می توانید برخی از مراحل را بدون کشتن افراد سپری کنید ولی چه بخواهید یا نخواهید، Ellie آدم های زیادی را در طی بازی می کشد. خشونت در بازی ها چیز جدیدی نیست. عناوین زیادی وجود دارند که سعی می‌کنند از خشونت به‌عنوان راهی برای وادار کردن بازیکنان به احساس چیزی در یک بازی استفاده کنند، چه در بازی Hotline Miami و یا در Call of Duty. اما چیزهایی که توضیح دادم فقط در بازی The Last of Us دیده می شوند. چیزی که باعث می شود نتیجه این خشونت ها در این بازی متفاوت باشد، روشی است که شما را وادار می کند تا اعمال خودتان را زیر سوال ببرید. شما فقط آدم ها را نمی کشید، بلکه عواقب آن را نیز می بینید.

نبردها در بازی The last of us part II
نبردها در بازی The last of us part II

The Last of Us Part II این کار را به چند روش انجام می دهد. در اول، شما می توانید عواقبی را که تجربه کردن جنگ ها و عبور از مراحل مختلف بازی بر بدن Ellie وارد می کند ببینید. در آخر بازی، شما او را به صورت یک انسان با مجموعه ای از خون و زخم ها و سایر بیماری ها می بینید؛ او با دختر نوجوان کنکجاوی که در اول بازی دیدید، فاصله بسیاری دارد. اما قوی ترین بخش داستان این است که چگونه این بازی هر دو طرف درگیری را نشان می دهد.

ممکن است علاقمند باشید: نقد و بررسی بازی فارکرای 6

در نیمه اول بازی، Ellie را شبیه سایر قهرمان های بازی های ویدیویی می بینید. مطمئناً او تعداد زیادی از مردم را کشته است اما درد او قابل درک است. او عصبانی و ترسیده است و تقریباً هر کاری می کند تا این احساس از بین برود. او فکر می کند که کشتن یک شخص خاص باعث می شود تا عذاب وجدانش را فراموش کند. اما از دیدگاه خیلی از بازی کنندگان او یک شخصیت ترسناک است، یک قاتل شبح مانند که خودش را به مکان های محافظت شده می رساند و جسد های زیادی را به عنوان رد پا از خودش باقی می گذارد.

افرادی که او به دنبال آنهاست هیولا نیستند. برخی مواقع پیش می آمد که از آنها متنفر شوم اما این موضوع کم کم تغییر کرد. فضای بازی ابری و گنگ می شود و واقعا سخت است که بدون اسپویل کردن داستان موضوع را توضیح دهم. اما در آخر بازی، Ellie آن شخصیت قهرمانی که ابتدای بازی تصور می کردید نیست. او کسی نیست که همه این ماجراها را شروع کرد.

گیم پلی بازی The last of us part II
گیم پلی بازی The last of us part II

مشکلات بازی The Last of Us

روند و داستان کلی بازی با مشکلاتی همراه است، به عنوان مثال در طول بازی و کات سن ها (صحنه های سینماتیک بازی که از پیش ضبط شده و شما فقط باید آنها را نگاه کنید) نا هماهنگی هایی وجود دارد. در بازی ما میبینیم که Ellie ده ها نفر را بدون هیچ مشکلی می کشد، ولی در کات سن ها شاهد این هستیم که Ellie بعد از کشتن یک نفر، کاملا آرامش خودش را از دست می دهد. این موضوع کمی گیج کننده است. بازی هم سعی میکند با دادن اسم های خاص به دیگر شخصیت های NPC بازی بیشتر به این موضوع بپردازد. اگر کسی را بکشید، متوجه می شوید که دوستان او اسمش را مرتبا صدا خواهند زد. شنیدن اسم “Shanon” برای بیستمین بار پیاپی به من این احساس را القا می کرد که به آن ها اهمیت بیشتری بدم، گرچه آن ها بودند که قصد داشتند من را بکشند.

در بازی، لحظاتی هستند که The Last of Us عالی ظاهر می شود. لحظه به لحظه این بازی پر از تنش و هیجان های وحشیانه است؛ اگر چه این موضوع مقداری من را ناراحت می کرد اما ادامه میدادم تا ببینم بعد از آن چه اتفاقی رخ خواهد داد. امیدوار بودم تا لحظه ای از لحظات کمیاب آرامش را در بازی پیدا کنم.

بررسی بازی The last of us part II
بررسی بازی The last of us part II

یکی از جذاب ترین بخش های این بازی، نبرد با Boss ها است. تعداد کمی نبرد با Boss در طول بازی اتفاق می افتد اما این نبرد با Boss ها مثل دیگر بازی ها نیست. این نبرد ها درگیری با بزرگ ترین و بدترین موجودات نیست. در این نبرد ها، اغلب شخص متجاوز و مهاجم شما هستید و این شمایید که از قدرت بیشتری برخوردار هستید و اراده خودتان را بر روی فردی ضعیف تر اعمال می کنید. شرایط جوری پیش می رود که این نبردها تبدیل به یکی از کلیدی ترین عناصر برای بیان داستان تبدیل می شوند.

اما The Last of Us تماما در تاریکی نیست. در میان تاریکی ها گاهی لحظات روشن نیز به چشم می خورند. بیشتر این صحنه ها به عنوان یک فلش بک و مرور خاطرات قدیمی نشان داده می شوند. مثل زمانی که Ellie و Joel لحظات خوبی را با هم داشتند (هرچند که در یک دوره آخر الزمانی زندگی می کردند) یا در مثالی دیگر می توان به خاطره قدم زدن در موزه و یا یادگیری نحوه گیتار زدن Ellie اشاره کرد. بازی به صورت ماهرانه ای از این اشیاء و لحظات برای یادآوری روزهای خوب استفاده می کند. همین مرور خاطرات بود که باعث می شد حتی در تاریک ترین لحظات لبخند بزنم.

خوشبختانه Ellie در این سفر تنها نیست. معشوقه او یعنی Dina همراهی کاریزماتیک و صادق برای شخصیت سر سخت Ellie است. دیدن عمیق تر شدن رابطه این دو، یکی از موضوعات دل گرم کننده در داستان بود و همچنین خیلی خوب است که او را در این سفر همراه خودمان داریم. دنیای این بازی آنقدر تاریک و سرد است که داشتن یک همراه – حتی مجازی – باعث می شد تا احساس راحتی بیشتری بکنم. این موضوع درباره Jesse نیز صدق می کرد، یکی دیگر از اعضای Wyoming که مدت زیادی از داستان را با هم سپری می کنند. اگرچه این همراهان کنترل شده توسط هوش مصنوعی در جنگ و صحنه های نبرد ها زیاد مفید ظاهر نمی شوند اما بودن آن ها باعث دلگرمی است.

شخصیت های بازی The last of us part II
شخصیت های بازی The last of us part II

جمع بندی

داستان کلی بازی فقط این نیست که Ellie انتقامش را بگیرد و همراه با دوست دخترش در غروب خورشید محو شود. The Last of Us Part II پایان خوشی ندارد. باز هم میگویم خیلی سخت است که بدون اسپویل کردن ماجرا برایتان داستان را توضیح دهم اما او تمام تمرکزش را بر روی انتقام گرفتن، بدون در نظر گرفتن ناتوانی اش در فراموش کردن آنها گذاشت و این انتقام عواقبی برای او داشت. تمامی آن کارهایی که او انجام داد، جنازه های سر بریده، چکش های خونی، سگ های مرده، تمامی این ها عواقبی داشتند و این واقعیت که شما مستقیما در این شرایط دخیل هستید، این شرایط را بیشتر دلخراش می کند.

پس از به پایان رساندن یک بازی پرفروش مثل TLOU2، ذهن من تا مدت ها درگیر این موضوع خواهد بود که در آینده چه اتفاقاتی رخ خواهد داد و ذهنم تمام داستان بازی را مانند قطعات پازل را در کنار هم قرار دهد و سوالاتی را در ذهنم ایجاد می کند. اما در نهایت خوشحالم که بالاخره The Last of Us Part II به اتمام رسید، چرا که من هم مثل Ellie خسته بودم.

منبع بررسی: سایت theverge.com

دیدگاهتان را بنویسید